فراخوانى با عنوان "افزايش دستمزدها و برخوردارى از يک زندگى انسانى حق مسلم ماست" به امضاى کارگران چند مرکز کارگرى و همينطور جمعهائى از مراکز کارگرى مختلف خطاب به شورایعالی کار تدوين شده و رونوشت آن براى وزارت کار و امور اجتماعی و نمایندگان مجلس شورای اسلامی حکومت ارسال شده است.
ما از تلاش کارگران براى افزايش دستمزد قويا حمايت ميکنيم و نفس اين تلاش را اقدامى به پيش ميدانيم. فقر و فلاکت طبقه کارگر و خانواده هاى کارگرى را در چنگال خونين خود ميفشارد و حداقل دستمزدهاى تعيين شده توسط شوراى عالى کار يک سوم خط فقر اعلام شده توسط همين حکومت جنايتکار اسلامى سرمايه داران است. نه فقط "برخوردارى از يک زندگى انسانى حق مسلم کارگران است" بلکه کارگران بعنوان خالق تمام ثروتهاى جامعه حق مسلم شان است که براى زير و رو کردن اين مناسبات استثمارى و ضد کارگرى و ضد انسانى و براى برپائى جامعه اى عارى از مزدبگيرى و کار مزدى و طبقات و اختلافات طبقاتى متحدانه بميدان بيايند. مادام که سرمايه دارى پابرجاست کارگر برده سود است و تلاش کارگر براى بهبود اوضاع تلاشى براى گرفتن ذره ناچيزى از حقوق حقه و ثروتى است که خود ايجاد کرده است.
اما پيروزى و حتى پيشروى اين تلاش در گرو چيست؟ فکر نميکنم هيچ تک کارگرى پيدا شود و از دستمزدش راضى باشد و يا خواهان زندگى انسانى ترى نباشد. پاى صحبت هر کارگر و خانواده کارگرى بنشينيد از شرايط برده وار کار٬ از شاق بودن کار٬ از حقوقهاى پائين٬ از نپرداختن دستمزدها و بالا کشيدن آن توسط کارفرماها و سرمايه داران٬ از فقدان بيمه بيکارى و درمانى و يا در صورت بودن اسمى آن از دزيدن حق بيمه توسط کارفرماها٬ از نداشتن مسکن٬ از نديدن خانواده و از هزار درد ديگر سخن ميگويد. مسئله اينست که سالهاى گذشته هم٬ البته با مقدارى تاخير و در فصل انعقاد قراردادها٬ بحث دستمزد و افزايش آن توسط بخشهائى از کارگران طرح شده است. حتى طى چند سال رقم و عدد هم بنا به سطح تورم تعيين شد. از چهارصد هزار تومان و پانصد هزار تومان تا شصد هزار تومان و يک ميليون تومان طرح شده است. يا خواست اضافه دستمزدها متناسب با تورم در بيانيه ها و اجتماعات اول مه مکررا طرح شده است. همينطور در سال گذشته تومار مشابهى در سطح محدودترى امضا شد.
اولين سوال کارگران اينست که برسر امضاهاى سال گذشته چه آمد؟ چه کسى پيگير آن شد و اصولا مکانيزم پيگيرى طرح يک خواست چيست و چگونه است؟ حتى همان ميزان حدودا بيست درصدى افزايش دستمزد رسمى خود دولت به خيلى ها داده نشد. اعتراضات دراين رابطه بويژه در ميان بازنشستگان وسيعتر بود. بازنشستگان در مورد عدم پرداخت مابه تفاوت ها مکررا اعتراض کردند. مورد آخر چند اجتماع کارگران بازنشسته پالايشگاه اصفهان است. در کنار اينها قراردادى کردن کار٬ آزادى عمل شرکتهاى پيمانى که عملا برده دارى جديد را ايجاد کرده اند٬ قراردادهاى سفيد امضا و يک طرفه٬ همان وعده شندرغاز اضافه دستمزد توسط شورايعالى کار را زير سوال برد. تورم نجومى و کاهش واقعى سطح دستمزدها هم بجاى خود. اينها موانعى است که سياست تومار نويسى و امضا جمع کردن صرف را با نااميدى و ناباورى کارگران روبرو ميکند. تعداد نامه ها و تومارهائى که براى مراکز دولتى از جانب کارگران بخشهاى مختلف ارسال شده بيشمارند و ٩٩٪ آنها به هيچ نتيجه اى نرسيده است.
نکته دوم فقدان اين پرچم در محيطهاى کار و حمايت گسترده کارگران است که جاى خود را به امضاى تشکلها و "جمعهائى" از کارگران داده است. يعنى طرح سراسرى خواست افزايش دستمزد٬ در هر حدى٬ بدوا بايد پرچمش توسط کارگران در مراکز کارگرى برافراشته شود. مثلا کارگران شرکت واحد با حمايت و امضاى اعضايشان پشت اين خواست بيايند. نيشکر هفت تپه و ديگر مراکز کارگرى به همين ترتيب. يعنى اعلام خواست افزايش دستمزد هم مبناى محلى داشته باشد و هم سراسرى. امروز روشن نيست چند نفر از کارگران نيشکر هفت تپه يا ديگر مراکز کارگرى اين خواست را حمايت ميکنند و معنى روشن افزايش دستمزد در ميان بخشهاى مختلف کارگرى چيست؟
همينطور امضاى "جمعهاى کارگرى" يک نوع بى هويتى را به يک خواست واقعى و برحق ميدهد که خود خواست را کمرنگ ميکند. مثلا عسلويه ١٠ فاز با هزاران کارگر دارد که در چند مورد اعتصابات جانانه و متحدى را براى افزايش دستمزد سازمان دادند و دستکم در دو مورد کارگران فنى ٣٠ و ۴٠ درصد افزايش دستمزد را تحميل کردند. خواست افزايش دستمزد با توجه به سطح حقوقها٬ شرکتهاى متنوع پيمانى٬ بى تعهدى اين شرکتها به همان قانون کار ضد کارگرى و غيره در شکلى غير حرفه اى مطرح شده است.
نکته ديگر پشتوانه مادى اين خواست است. روشن است سرمايه داران با امضا به کسى اضافه دستمزد نميدهند. و با طرح تقاضا از شورايعالى کار نماينده هاى کارگران را به ميز تعيين مذاکره برسر تعيين حداقل دستمزد نميبرند. تومار نويسى و مراجعه به ارگانهاى حکومتى براى يک جنبش واقعى نه "جرم" است و نه "تابو"٬ اما اگر اين اقدام متکى به اعتراضى در پائين و يک حرکت و خواست توده کارگران نباشد٬ از سياست نوع خانه کارگر و تشکلهاى مشابه قابل تفکيک نيست. کدام حرکت واقعى در صنايع مختلف پشتوانه و اهرم فشار اين خواست است؟ به نظر ما يک تلاش مبارزاتى براى افزايش دستمزد و حتى تحميل درجه اى از خواست کارگران به تصميم گيرندگان در مورد دستمزدها بايد مبتنى برچند اقدام مشخص و روشن باشد:
١- طرح خواست افزايش دستمزد از جانب تشکلهاى کارگرى مانند سنديکاى واحد و سنديکاى هفت تپه و کميته ها و انجمنها و غيره بايد بدوا تصريح کند که شوراهاى اسلامى کار و خانه کارگر نماينده کارگران نيستند و صلاحيت نشستن همراه دولت و کارفرماها را بعنوان "نماينده کارگران" ندارند. نفس ايجاد اين تشکلها همين را اعلام ميکند و طرح اين نکته ادامه تلاش براى تحميل و برسميت شناسى اين تشکلها است.
٢- پرچم افزايش دستمزد بايد بدوا در مراکز کارگرى برافراشته شود و همين خواست از حمايت و امضاى تمامى و يا بخش عمده اى از کارگران در مراکز کارگرى برخوردار باشد و توسط نمايندگان منتخب آنها اعلام شود. يعنى کار پايه اى تر و با اتکا به دخالت توده کارگران دراين زمينه صورت گيرد. بيانيه مشترک تشکلها و مجامع و مراکز کارگرى تنها به اين اعتبار ميتواند از وزن لازم برخوردار باشد و قدرت فراگير شدن داشته باشد. روند امروز ظاهرا برعکس است. اميدوارم که مراکز کارگرى که امضايشان زير اين کمپين است دسته جمعى ازاين حرکت حمايت کرده باشند و اگر تاکنون اين اقدام صورت نگرفته ضرورى است اين اقدام ضورت گيرد.
٣- يک حرکت اعتراضى براى افزايش دستمزدها نيازمند مانور و اعمال قدرت است. در مرحله اى ضرورى است يک اعتصاب اخطارى از جانب مراکز کارگرى حامى اين کمپين – مثلا بمدت يک ساعت يا تلاشى مشابه- صورت گيرد. چنين اقدام متحدى براى افزايش دستمزد توجه و حمايت کارگران در سراسر کشور را جلب و نيروى جديد و عظيمى به اين کمپين ميدهد. همينطور اعلام اين نکته مهم را در بر دارد که در صورت عدم توجه به خواست کارگران دسته جمعى وارد اعتصاب خواهند شد.
۴- خواست مذاکره دولت با نمايندگان کارگران "که از طريق مجمع عمومى انتخاب شدند" دراين نامه موردى ندارد. اگر طرح مجمع عمومى فرمال نباشد٬ بطور واقعى بايد مجامع عمومى را در مراکز کار برگزار کرد و نمايندگان منتخب اين مجامع براى شرکت و انتخاب شدن در هيئت نمايندگى سراسرى کارگران تعيين شوند. مسئله اساسى معرفى نمايندگان مستقل کارگران است. اگر کارگران واحد يا نساجى و غيره افرادى را در مکانيزم انتخاباتى خود و از جمله مجمع عمومى دراين مورد معين تعيين ميکنند٬ اين نمايندگان ميتوانند در مجمع نمايندگان منتخب مراکز کارگرى هم براى ارائه وضعيت دستمزد کارگران مرکز مربوطه و هم براى نمايندگى کارگران ايران براى مذاکره برسر افزايش دستمزدها با دولت و کارفرمايان انتخاب کنند و انتخاب شوند. دامنه و حيطه اختيارات آنها تعيين شود.
۵- و بالاخره چنين روندى که برسر تعيين دستمزد و افزايش آنست٬ همزمان چند کار را باهم صورت ميدهد؛ اول تصميم دولت و کارفرما و نهادهاى ضد کارگرى رژيم را بى اعتبار اعلام ميکند. دوم٬ به روند ساختن واقعى تشکلهاى مستقل کارگرى و عروج صفى از نمايندگان مستقيم کارگران کمک شايانى ميکند. سوم٬ جنبش کارگرى را بعنوان پرچمدار رفاه در جامعه در مرکز صحنه سياسى قرار ميدهد. چهارم٬ دخالت توده کارگران را در يک امر واقعى و مشترک تامين و اتحاد و انسجام و همدلى طبقه کارگر را تقويت ميکند. اين روند و اين شرايط ميتواند در صورت بيتوجهى مطلق دولت منشا يک حرکت اعتراضى و اعتصاب گسترده کارگران مراکز مختلف برسر دستمزد شود.
در فقدان اين اقدامات واقعى و ضرورى نه جنب و جوش قابل توجهى در ميان کارگران ايجاد ميشود و نه حتى بخش عمده اى از کارگران از صورت مسئله و اين نامه خبردار ميشوند. نامه اى براى يک نهاد دولتى رفته است و آنها مثل هزاران از اين مورد آن را ناديده ميگيرند. چنين نتيجه اى تلاش بعدى را سخت تر خواهد کرد. اميدوارم فعاليت دست اندر کار صميمانه اين روش کار را بازبينى کنند و اقدام بجاى کنونى را روى پايه هاى درستى قرار دهند.
***
ضميمه:
فراخوان و نامه صادر شده ....
افزایش دستمزدها و برخورداری از یک زندگی انسانی حق مسلم ماست
یاران و همکاران
سالهاست ما کارگران به دلیل دستمزدهای پایین و افزایش بی وقفه هزینه های زندگی با فقر و نداری دست و پنجه نرم می کنیم و بطور دائمی و روزمره شرمنده همسر و فرزندان خود هستیم. در طول این سالها هر کدام از ما بنوبه خود تلاش کرده ایم از طریق اضافه کاریهای طاقت فرسا و دست و پا کردن شغل دومی، درصد ناچیزی از رنج و آلام خانواده هایمان برای گذران زندگی را کاهش دهیم .
اما واقعیت این است که دیگر با این دستمزدها و گرانی سرسام آور موجود، نه اضافه کاری و نه شغل دوم نمیتواند گرهی از فقر و تنگدستی ما باز کند. گذشته از این، آیا شایسته است ما به دلیل دستمزدهای پایین و فشار کمرشکن هزینه های زندگی مجبور شویم تن به اضافه کاریهای طاقت فرسا و شغل دوم بسپاریم و شبها جسم و روح رنجور و فرسوده خود را به منزل برسانیم و حالی و فرصتی برای استراحت و تفریح و بودن در کنار خانواده نداشته باشیم .
دوستان و همکاران
ما تولید کنندگان اصلی تمامی ثروتها و نعمات موجود در جامعه هستیم و این حق مسلم ماست که فقط با اشتغال در ساعات رسمی کار، چنان دستمزدی دریافت کنیم که ضمن بر خورداری از رفاه و آسایش، دیگر مجبور نشویم به اضافه کاریهای طاقت فرسا و شغل دوم تن در دهیم .
این حق ماست و حق گرفتنی است. از اینرو ما امضا کنندگان این بیانیه از شما همکاران در تمامی کارخانه ها، پروژه های خدماتی و ساختمانی و غیره در سراسر کشور میخواهیم تا با امضای گسترده طومار زیر به عنوان قدم اول برای افزایش دستمزدها به حرکت ما بپیوندید .
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه – اتحادیه آزاد کارگران ایران – سندیکای کارگران کشت و صنعت نیشکر هفت تپه - انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه –کارگران شرکت ریسندگی پرریس– کارگران کارخانه شاهو– کارگران فرش غرب بافت و جمعهایی از کارگران :
عسلویه – شرکت صتایع فلزی - لوله و پوشش سلفچگان- لاستیک البرز- نورد لوله و پروفیل ساوه- شرکت مکان سازان - پتروشیمی پلی اتلین سنگین کرمانشاه- کارخانه فرامان صنعت - کارخانه اخگر گاز - شرکت سیم کابل - آجر پزی شیل سنندج – کارخانه نیر پارس - گونی بافی سما - شرکت آجین سازه - کارخانه فراساز - صنایع شیمیائی اصفهان LAB - پتروشیمی اصفهان و جمعهایی از کارگران ساختمانی
26 آذر ماه هزار و سیصد و هشتاد و هفت
توضیح :
کارگرانی که در سراسر کشور قصد پیوستن به طومار جمع آوری امضا برای افزایش دستمزدها را دارند میتوانند با شماره تلفنهای زیر تماس بگیرند :
1- تهران و استانهای شمالی: رضا شهابی: 09192034087 - جعفر عظیم زاده 09123368772
2- استانهای جنوبی: علی نجاتی: 09169483504 - رضا رخشان: 09169420430
3- استانهای مرکزی: شاپور احسانی راد: 09192550373
4- استانهای غربی: جوانمیر مرادی 09188871405 - شریف ساعد پناه: 09189710274
5- استان اصفهان: محمد رضا خویشکار: 09139068974
6- استان آذربایجان شرقی و غربی: سلام شیخی: 09194802028
*********
از: کارگران کارخانه ها، کارگران ساختمانی، خدمات و ....
به: شورایعالی کار
رونوشت به: وزارت کار و امور اجتماعی و نمایندگان مجلس شورای اسلامی
دستمزد و حقوقی که طی سالهای گذشته برای ما کارگران و سایر بخشهای حقوق بگیر همچون معلمان، بازنشستگان و کارمندان جزء تعیین شده است، بهیچوجه در طول این سالها کفاف هزینه های زندگی ما را نکرده و با سیر صعودی هر ساله تورم، سال به سال خانواده های ما در فقر و فلاکت بیشتری فرو رفته اند. بطوریکه در شرایط حاضر و با توجه به گرانی سر سام آور مایحتاج زندگی، ما دیگر قادر به تامین حداقل معیشت نیز برای خود و خانواده هایمان نیستیم .
سال قبل حداقل دستمزد را برای سال هشتاد و هفت 219600 تومان تعیین کردید، اما میزان خط فقر بالای ششصد هزار تومان بود، این در حالی است که در طول سال جاری با افزایش بی سابقه تورم، فقر و فلاکت بیش از پیش سایه شوم خود را بر زندگی ما گستراند و کمر ما بیش از هر زمان دیگری در زیر فشار فقر و نداری خرد شد .
هر انسان شریف و منصفی که در این مملکت زندگی میکند میداند که حتی با یک میلیون تومان هم، نمیتوان آنچنانکه شایسته ی شان انسان است زندگی کرد .
حال سوال ما ازهمه شما کسانی که در کلیه سطوح دولتی در تعیین حداقل دستمزدها سیاست گذاری می کنید این است که آیا واقعا حاضرید با دویست - سیصد هزار تومان در ماه، حتی سه روز زندگی کنید؟ پس چرا ما کارگران باید این را قبول کنیم؟ چرا ما باید این را قبول کنیم که سهم ما از تولید اینهمه ثروت و نعمت در جامعه، فقر و فلاکت روز افزون باشد؟
ما اعلام میکنیم که دیگر نمیتوانیم زیر خط فقر زندگی کنیم و تداوم این زندگی برای ما غیر قابل تحمل است. از این رو ما خواهان تعیین حداقل دستمزد با احتساب تامین یک زندگی شرافتمندانه و مرفه برای یک خانواده چهار نفره از طریق دخالت مستقیم نماینده های منتخب مجامع عمومی کارگران هستیم .
تامین یک زندگی شرافتمندانه و انسانی حق ما کارگران و تمامی مزد بگیران است و این خواستی است که ما با امضای این طومار مصرانه بر آن پای می فشاریم .
****